پروفایل حرفه‌ای یا صفحه‌ی اینستاگرام؟ دوگانگی لینکدین در زیست دیجیتال ایرانی

در سال­‌های اخیر، پدیده­‌ای قابل توجه در فضای رسانه‌­ای ایران شکل گرفته است که می­‌توان آن را «اینستاگرامی شدن» لینکدین نامید. این تحول، فراتر از یک تغییر ساده در عادات کاربری، بازتابی از دگرگونی ­های عمیق­‌تر در فرهنگ دیجیتال، نیازهای اجتماعی، و حتی اقتصاد سیاسی فضای مجازی در ایران است. به گزارش داتیکا، لینکدین، که... The post پروفایل حرفه‌ای یا صفحه‌ی اینستاگرام؟ دوگانگی لینکدین در زیست دیجیتال ایرانی appeared first on داتیکا | اخبار فناوری اطلاعات و ارتباطات.

۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۴ - 02:00
 4
پروفایل حرفه‌ای یا صفحه‌ی اینستاگرام؟ دوگانگی لینکدین در زیست دیجیتال ایرانی

در سال­‌های اخیر، پدیده­‌ای قابل توجه در فضای رسانه‌­ای ایران شکل گرفته است که می­‌توان آن را «اینستاگرامی شدن» لینکدین نامید. این تحول، فراتر از یک تغییر ساده در عادات کاربری، بازتابی از دگرگونی ­های عمیق­‌تر در فرهنگ دیجیتال، نیازهای اجتماعی، و حتی اقتصاد سیاسی فضای مجازی در ایران است.

به گزارش داتیکا، لینکدین، که به ­عنوان پلتفرمی حرفه‌ای برای شبکه ­سازی شغلی و نمایش رزومه ­های کاری شناخته می­‌شود، اکنون در میان بخشی از کاربران ایرانی به عرصه‌­ای برای خودنمایی، نمایش شخصی، و گاه تولید محتوایی تبدیل شده که بیش از آنکه ماهیت حرفه ­ای داشته باشد، به سبک زندگی، ظواهر فردی، یا جلب توجه معطوف است. این نوشتار می ­کوشد با نگاهی تحلیلی، ریشه­ ها، نمودها، و پیامدهای این پدیده را بررسی کند.

برای درک این تحول، نخست باید به بستر فرهنگی و اجتماعی ایران توجه کرد. فضای مجازی در ایران، به ­ویژه پس از فیلترینگ گسترده پلتفرم ­هایی مانند فیسبوک، توییتر، و اینستاگرام، به عرصه ­ای پارادوکسیکال تبدیل شده است: از یکسو، میل به ارتباط جهانی و نمایش فردیت وجود دارد، و از سوی دیگر، محدودیت ­های فنی و ایدئولوژیک، دسترسی به بسیاری از پلتفرم ­ها را محدود کرده ­است. در این میان، لینکدین به دلایلی ازجمله ماهیت حرفه­ای­اش، کمتر مورد توجه نهادهای محدودکننده انسان ایرانی از تحولات تکنولوژیک قرار گرفته و به فضایی نسبتاً باز برای فعالیت کاربران تبدیل شده است. این دسترسی نسبی، همراه با نیاز کاربران ایرانی به وجود «صحنه ­ای» برای بیان خود، لینکدین را از نقش اولیه ­اش دور کرده است.

از سوی دیگر، فرهنگ خودنمایی و نمایش فردی که پیش­تر در اینستاگرام ایرانی به اوج رسیده بود، تحت تأثیر عواملی مانند فشارهای اقتصادی، افزایش رقابت در بازار کار، و حتی تمایل به برون­گرایی دیجیتال، به لینکدین نیز سرایت کرده است. در جامعه ­ای که نرخ بیکاری به­ ویژه در میان فارغ ­التحصیلان بالاست، کاربران نه ­تنها برای یافتن شغل، بلکه برای «ساختن برند شخصی» به­ شدت تقلا می ­کنند. این برندسازی اما گاه از چارچوب ­های حرفه ­ای فراتر می­ رود و به نمایشی از سبک زندگی، عقاید شخصی، یا حتی جزییات خصوصی تبدیل می ­شود. برای مثال، انتشار پست ­های طولانی درباره­ «روزمرگی ­های کاری» همراه با عکس­ های شخصی، استفاده از هشتگ ­های غیرمرتبط با حوزه ­ی تخصصی، یا اشتراک ­گذاری نظرات سیاسی و اجتماعی در پروفایل­هایی که قرار بود صرفاً بازتاب ­دهنده سوابق شغلی باشند، نشان­ دهنده­ این جابه ­جایی است.

اینستاگرامی شدن لینکدین در ایران را می ­توان در چارچوب «اقتصاد توجه» نیز تحلیل کرد. در فضایی که مخاطب به­ مثابه سرمایه است، کاربران می­کوشند با جلب حداکثر توجه، موقعیت خود را در شبکه ­های اجتماعی ارتقا دهند. این الگو پیش­تر در اینستاگرام به شکلِ دنبال­کننده ­های زیاد، لایک­ها، و کامنت­ها عینیت یافته بود، اما اکنون در لینکدین نیز با معیارهایی مانند تعداد «واکنش ­ها» به پست­ ها، گسترش ارتباطات (connections)، و نظرات تأییدآمیز بازتولید می ­شود. تفاوت اما در اینجاست که در لینکدین، این توجه نه صرفاً برای شهرت اجتماعی، بلکه برای دستیابی به فرصت ­های شغلی، همکاری­ های تجاری، یا حتی اعتبارسازیِ نیمه ­حرفه­ ای جستجو می­ شود. کاربری که در اینستاگرام عکس­ های سفرش را به ­اشتراک می ­گذاشت، اکنون در لینکدین با انتشار پستی درباره­ «تفکرهای روزانه­ مدیرعامل شدن» یا «چالش­های کارآفرینی»، می ­کوشد همزمان هم برند شخصی­ اش را بسازد، هم به شبکه ­ی حرفه­ ای خود بیفزاید، و هم احتمالاً نظر کارفرمایان آینده را جلب کند. این پیوند میان نمایش فردی و اهداف اقتصادی، لینکدین را به پلتفرمی دوپهلو تبدیل کرده است.

نکته­ دیگری که در این تحول نقش دارد، فضای سیاسی ایران است. لینکدین به دلیل ماهیت حرفه ­ای ­اش، کمتر به­ عنوان تهدیدی امنیتی تلقی می­شود، این امر به کاربران اجازه می ­دهد تا در مقایسه با پلتفرم ­هایی مانند توییتر یا حتی اینستاگرام، با آزادیِ بیانِ نسبی ­تری به فعالیت بپردازند. برای برخی، لینکدین به فضایی برای بیان اندیشه­ ها، انتقادهای غیرمستقیم از سیستم اقتصادی، یا حتی اشتراک ­گذاری محتوایی تبدیل شده که در دیگر پلتفرم ­ها ممکن است به حذف حساب کاربری یا بازخوردهای امنیتی بینجامد. این ویژگی، لینکدین را به پناهگاهی نیمه­ امن برای کاربرانی تبدیل کرده که می ­کوشند همزمان هم «حرفه ­ای» به نظر برسند، هم صدای خود را در مسائلی فراتر از حوزه ­ی شغلی بازتاب دهند. این امر نیز در بلندمدت، به شخصی ­تر شدن محتوای لینکدین ایرانی دامن زده است.

در میان عوامل مختلف، همه ­گیری کرونا و گسترش دورکاری نیز در این روند بی­ تأثیر نبوده است. با کمرنگ ­تر شدن مرزهای میان فضای شخصی و حرفه­ای، کاربران بیش از پیش به اشتراک­ گذاری جنبه ­های غیررسمی زندگی کاری خود روی آوردند. تصاویر میز کار در خانه، توصیه ­های مرتبط با سلامت روان در محیط کار، یا حتی بحث­ های مرتبط با تعادل میان زندگی و شغل، به بخشی از محتوای لینکدین تبدیل شدند. این روند با تمایل به نمایش «حرفه­ای­گرایی مدرن» ترکیب شد؛ حرفه­ای ­گرایی که در آن، فرد نه­ تنها باید در کارش مهارت داشته باشد، بلکه باید بتواند خود را به ­عنوان انسانی چندبعدی، با علایق و دغدغه ­های فراتر از شغلش معرفی کند. این انتظار، کاربران را به­ سمت تولید محتوایی سوق داد که بیشتر شبیه به پست­ های اینستاگرامی بود: ترکیبی از متن­ های انگیزشی، عکس­ های باکیفیت، و روایت ­های شخصی.

پیامدها و تناقض­ ها

اینستاگرامی شدن لینکدین اما پیامدهای متناقضی به همراه داشته است. از یک­سو، دموکراتیزه شدن فضای حرفه­ ای را می­ توان مثبت ارزیابی کرد: کاربرانی که پیشتر به دلیل عدم دسترسی به شبکه­ های کاری نخبه ­گرا، نمی ­توانستند صدای خود را به گوش دیگران برسانند، اکنون از طریق لینکدین امکان خودابرازی و شبکه ­سازی پیدا کرده­ اند. همچنین، تأکید بر «برند شخصی» تا حدی بازتاب ­دهنده تحولی جهانی در بازار کار است که در آن، فردیت و مهارت ­های نرم اهمیت فزاینده­ای یافته ­اند. اما از سوی دیگر، این پدیده خطراتی نیز در پی دارد: نخست آنکه، مرز میان حرفه­ ای ­گرایی و نمایش شخصی کمرنگ می ­شود، که این می ­تواند به بی ­اعتمادی در شبکه ­های شغلی بینجامد. برای مثال، کارفرمایی که به دنبال بررسی سوابق یک متخصص است، ممکن است با پروفایلی مواجه شود که انباشته از پست ­های خودمحورانه و فاقد اطلاعات عملی است. دوم آنکه، رقابت برای جلب توجه ممکن است به تولید محتوای سطحی یا حتی ساختگی بی­انجامد، امری که پیشتر در اینستاگرام به شکل خرید فالوور یا استفاده از روش ­های غیراخلاقی برای افزایش تعامل دیده شده است. سوم، شخصی شدن لینکدین ممکن است به حذف تدریجی کاربرانی بیانجامد که همچنان به­ دنبال فضایی جدی برای تبادل دانش حرفه ­ای هستند.

آینده این پدیده به عواملی چند بستگی دارد. نخست، تحولات سیاسی و فناوری در ایران: اگر دسترسی به پلتفرم ­هایی مانند اینستاگرام آسان ­تر شود، ممکن است از شدت اینستاگرامی شدن لینکدین کاسته شود. دوم، پاسخ شرکت­ های بین ­المللی مانند مایکروسافت به سوءاستفاده از پلتفرم: آیا قوانین سخت­گیرانه ­تری برای محتوای غیرحرفه ­ای اعمال خواهد شد؟ سوم، تغییرات در بازار کار ایران: اگر فرصت ­های شغلی بهبود یابد، ممکن است کاربران کمتر به سمت نمایش اغراق ­آمیز خود گرایش پیدا کنند.

در هر حال، آنچه امروز شاهد آنیم، نشان ­دهنده سازگاری خلاقانه­ کاربران ایرانی با محدودیت ­ها و فرصت ­های فضای دیجیتال است. این سازگاری، هرچند گاه به بی راهه می ­رود، اما از جنبه ­ای حاکی از تلاش برای بازتعریف هویت فردی و حرفه ­ای در جامعه ­ای است که در حال گذار از سنت به مدرنیته­ دیجیتال است. شاید در نهایت، این پدیده نه خوب باشد و نه بد، بلکه صرفاً بازتابی از پیچیدگی ­های زیستن در عصر رسانه­ های اجتماعی باشد، عصری که مرزهایشان هر روز بیش از پیش در هم می ­آمیزد.

 

The post پروفایل حرفه‌ای یا صفحه‌ی اینستاگرام؟ دوگانگی لینکدین در زیست دیجیتال ایرانی appeared first on داتیکا | اخبار فناوری اطلاعات و ارتباطات.

واکنش شما چیست؟

like

dislike

love

funny

angry

sad

wow