روایت تلخ کسانی که شغلشان را به هوش مصنوعی باختند
از یک مجری رادیویی که با آواتارها جایگزین شد تا یک هنرمند کمیک که نقاشیهایش توسط «میدجرنی» کپی شده است، جایگزین شدن با یک ربات چه حسی دارد؟ مجله گاردین به سراغ افرادی رفته است که شغلشان را به دلیل سلطه هوش مصنوعی از دست دادهاند. این افراد از تجربه خود و احساساتی که داشتهاند،... The post روایت تلخ کسانی که شغلشان را به هوش مصنوعی باختند appeared first on داتیکا | اخبار فناوری اطلاعات و ارتباطات.

از یک مجری رادیویی که با آواتارها جایگزین شد تا یک هنرمند کمیک که نقاشیهایش توسط «میدجرنی» کپی شده است، جایگزین شدن با یک ربات چه حسی دارد؟ مجله گاردین به سراغ افرادی رفته است که شغلشان را به دلیل سلطه هوش مصنوعی از دست دادهاند. این افراد از تجربه خود و احساساتی که داشتهاند، سخن میگویند.
ماتئوش دمسکی، ۳۱ ساله، روزنامهنگار از کراکوف، لهستان؛ آنها آن را یک آزمایش برای جذب مخاطبان جوانتر نامیدند.
ماتئوش دمسکی (Mateusz Demski) میگوید: من ۱۰ سال است که روزنامهنگار آزاد هستم و معمولا برای مجلات و وبسایتها درباره سینما مینویسم. حدود دو سال مجری یک برنامه صبحگاهی در رادیو کراکوف بودم. این فقط بخشی از شغلم بود، ولی واقعا از آن لذت میبردم. برنامه درباره فرهنگ و سینما بود و مهمانانی از هنرمندان گرفته تا فعالان اجتماعی را دعوت میکردیم. اولین برنامهای که اجرا کردم مربوط به سال ۲۰۲۲ بود، زمانی که با اوکراینیها درباره جنگ با روسیه مصاحبه کردم.
در ماه اوت سال ۲۰۲۴ من و حدود دوازده نفر دیگر از همکاران پارهوقتمان اخراج شدیم. به ما گفتند ایستگاه رادیویی با مشکلات مالی مواجه است. راستش برای من خیلی هم فاجعه نبود، چون درآمدهای دیگری هم داشتم. ولی چند ماه بعد شنیدم که رادیو کراکوف برنامههایی با حضور سه شخصیت هوش مصنوعی راهاندازی کرده است. هر کدام عکس، بیوگرافی و شخصیت خاص خودشان را داشتند که توسط هوش مصنوعی ساخته شده بود. اسمش را گذاشته بودند «آزمایش» برای جذب مخاطبان جوان.
یکی از اولین برنامههایشان یک «مصاحبه زنده» با ویسلاوا شیمبورسکا (Wisława Szymborska)، شاعر لهستانی و برنده نوبل ادبیات سال ۱۹۹۶ بود. کسی که ۱۲ سال قبل درگذشته بود. آیا استفاده از چهره و نام یک فرد فوتشده اخلاقی است؟ شیمبورسکا نماد فرهنگ روشنفکری لهستان است، و همین باعث شد واکنش منفی زیادی بهوجود بیاید. برایم قابل درک نبود: رادیو رسانهای انسانی است، ساخته شده توسط انسان برای انسان. ما نمیتوانیم تجربهها، احساسات یا صداهای واقعی را با آواتارها جایگزین کنیم.
رادیو رسانهای انسانی است، ساخته شده توسط انسان برای انسان. ما نمیتوانیم تجربهها، احساسات یا صداهای واقعی را با آواتارها جایگزین کنیم.
ما چند نفر از کارکنان اخراجشده، یک طومار علیه ایستگاه رادیویی تنظیم کردیم و خواستار قانونگذاری و حذف برنامههای هوش مصنوعی شدیم. دهها هزار نفر از جمله صداپیشگان، خبرنگاران، هنرمندان و شنوندگان آن را امضا کردند. صدها جوان هم گفتند حاضر نیستند به برنامههای رادیویی ساختهشده توسط هوش مصنوعی گوش دهند.
در نهایت ایستگاه رادیویی تصمیم گرفت آن آواتارها را کنار بگذارد که تا حد زیادی به خاطر موفقیت کمپین ما بود. اکنون ایستگاه رادیویی بهصورت دانشجویی اداره میشود. آنها میگویند هدفشان مشاوره دادن به جوانان است، ولی خب، واقعیت این است که هزینه استخدام روزنامهنگار حرفهای را ندارند اما هر چه باشد، آنها از هوش مصنوعی بهتر هستند.
در لهستان هنوز قوانین روشنی درباره استفاده از هوش مصنوعی وجود ندارد. من صرفا به این خاطر که شغلم را از دست دادم کمپین راه نینداختم؛ نگرانیام بابت اخلاقی بودن این روند، بابت اطلاعات نادرست و گمراه کردن مخاطبان بود. من واقعگرا هستم و به طور کلی با هوش مصنوعی مخالف نیستم. فکر میکنم میشود از آن برای انجام کارهای خستهکننده استفاده کرد. اما نمیتوانیم تفکر پیچیده را با ماشین جایگزین کنیم. هوش مصنوعی نمیتواند کنجکاوی، خلاقیت یا هوش هیجانی ما را شبیهسازی کند.
لینا میلینا، ۳۰ ساله، تصویرگر از باندونگ، اندونزی؛ حتی آنهایی که شغلشان را حفظ کردهاند، دستمزدشان کم شده
از وقتی بچه بودم عاشق نقاشی و طراحی بودم. حتی در مهدکودک هم مدام طراحی میکردم. در دبستان کمیک میکشیدم و معلمهایم میدانستند استعداد دارم. والدینم سختگیر و سنتی بودند و همیشه میگفتند هنر پولی برایم ندارد، ولی من میخواستم دنبال رویایم بروم. حالا کارم طراحی به سبک انیمه است و بیشتر درآمدم را از سفارشهای خصوصی دارم. برای مشتریان شخصیتهای خاص طراحی میکنم، و کارهای شخصی هم دارم.
حتی قبل از ورود ابزارهای هوش مصنوعی، این، کار راحتی نبود. در اندونزی هنرمندان را جدی نمیگیرند و قوانین حق نشر ضعیفاند. بارها دیدهام که آثارم را دزدیدهاند و روی کالاهایی گذاشتهاند که در سایتهای فروش آنلاین، به فروش میروند. مجبورم خودم تک به تک صفحات را اسکرینشات بگیرم و گزارش کنم تا حذف شوند. حالا با وجود هوش مصنوعی، اثبات مالکیت سختتر شده چون این فناوری میتواند اثر هنریات را بردارد و کمی تغییرش دهد، طوری که دیگر کپی مستقیم محسوب نشود.
چند سال پیش با هوش مصنوعی میدجرنی از طریق یک یوتیوبر آشنا شدم. او از نرمافزار خواست تصویری به سبک «الکس راس» کمیکبوکنویس تولید کند. نتیجه کار خوب بود با همان سبک رئالیستی و پالت رنگی مخصوص راس. با خودم گفتم: وای، این یک فاجعهاس.
از سال گذشته که هوش مصنوعی واقعا جدی شد، حجم کارم خیلی کم شده است. پیش از این تا ۱۵ سفارش در ماه میگرفتم؛ حالا شده حدود پنج تا. مردم کارهایت را در برنامه هوش مصنوعی وارد میکنند و اثر خلق میکنند. یکی از دنبالکنندههایم به تازگی با هوش مصنوعی شخصیتهای من را در موقعیتی نامناسب بازسازی کرده بود. سعی کردم گزارشش کنم، ولی پلتفرم گفت قوانین حق نشر را نقض نکرده است.
از سال گذشته که هوش مصنوعی واقعا جدی شد، حجم کارم خیلی کم شده است. پیش از این تا ۱۵ سفارش در ماه میگرفتم؛ حالا شده حدود پنج تا.
یکی از پلتفرمهایی که فریلنسرها برای گرفتن سفارش از آن استفاده میکنند، به تازگی کمپینی راه انداخته با شعار «مهم نیست از هوش مصنوعی استفاده کنی یا نه» و از کاربران میخواهد هوش مصنوعی را بپذیرند. خب، برای من مهم است. برای خیلی از همکارانم هم مهم است.
حتی دولت اندونزی هم از آثار هنری هوش مصنوعی استفاده کرده است. به تازگی ویدئویی منتشر کرده که برای تبلیغ طرح غذای رایگان برای دانشآموزان است. ایدهاش عالی بود، ولی دلم شکست که بهجای استخدام هنرمند اندونزیایی، از هوش مصنوعی استفاده کردند.
پیش از این در یک استودیو کوچک بهعنوان استوریبورد آرتیست برای تبلیغات تلویزیونی کار میکردم. از وقتی هوش مصنوعی وارد شده، خیلیها بیکار شدهاند چون شرکتها سراغ میدجرنی رفتهاند. حتی آنهایی که هنوز کار دارند، حقوقشان کاهش پیدا کرده آن هم در حالی که درآمد در جنوب شرق آسیا بهخودیخود کم است.
شاید مادرم راست میگفت که نباید هنرمند میشدم. الان دنبال درآمدهای جانبی هستم و فعلا از طریق ساخت وسایل شخصیتهای محبوب تخیلی برای سفارشها کسب درآمد میکنم. هنوز عاشق تصویرگریام، ولی اگر مشتریهایم را به خاطر هوش مصنوعی از دست بدهم، احتمالا بهطور کامل وارد ساخت وسایل شخصیتهای محبوب میشوم.
آنابل بیلز ۴۹ ساله، کپیرایتر از ساوتهمپتون، بریتانیا؛ برای نسلهای جوان ناراحتم، این همه شغلهای خلاقه را از بین میبرد
در سال ۲۰۲۳ شغل رویاییام را پیدا کردم و آن نوشتن محتوا برای یک مرکز باغبانی بود. بیشتر کارم تولید محتوای سئو و نوشتن نکات باغبانی برای وبلاگ و مجله شرکت بود. همکارهایم دوستانه بودند و ساعت کاری هم منعطف بود.
همیشه عاشق نوشتن و خواندن بودم. در مزرعهای بزرگ شدم که تلویزیون نداشتیم، پس مدام در کتابخانه بودم و کتابهای جودی بلوم میخواندم. اگر پایان کتابی را دوست نداشتم، خودم دوباره مینوشتمش. ولی هیچ وقت فکر نمیکردم بتوانم نویسنده شوم. در محل زندگیمان کار خلاقانه جایی نداشت و باید یا پرستار میشدی یا در کارخانه محلی کار میکردی. با اینکه دلم میخواست نویسنده شوم، مادرم همیشه میگفت باید یک «برنامه جایگزین» هم داشته باشی.
تا سالها کار دفتری و اداری میکردم. شنیدم دوستانی به کپیرایتر نیاز دارند، و چون نوشتن را دوست داشتم، در یک دوره آنلاین ثبتنام کردم. هزینهاش معادل یک ماه حقوقم بود و هشت ماه طول کشید، ولی از خلاقیتش لذت بردم.
چند ماه بعد شغل مرکز باغبانی را گرفتم. از کارشناسان مختلف مصاحبه میگرفتم و درباره موضوعاتی مثل کاشت سیبزمینی یا درخت مطلب مینوشتم. سخت کار میکردم و دوره آزمایشی را با موفقیت گذراندم.
حدود هشت ماه بعد، متوجه شدم کارم کمتر شده. یک روز شنیدم رئیسم به یکی از همکاران گفت: از چت جیپیتی استفاده کن. کمکم بخش بازاریابی شروع کرد به استفاده از هوش مصنوعی برای نوشتن مطالب، و فقط از من میخواستند متنها را بازبینی کنم. یادم هست توی باغهای زیبای شرکت همراه با مدیرم قدم میزدم و پرسیدم: آیا هوش مصنوعی جای من را میگیرد؟ گفت نه، از بابت کارت خیالت راحت باشه.
۶ هفته بعد، به جلسهای با منابع انسانی دعوت شدم. گفتند از همین لحظه اخراجی. درست قبل از کریسمس. خوشبختانه در ژانویه یک کار موقت اداری پیدا کردم، ولی برگشتن به کار اداری بعد از تجربه شغل رویاییام خیلی سخت بود.
اکنون که سایت شرکت را نگاه میکنم، غمانگیز است. همه مطالبش با هوش مصنوعی تولید شده، خشک و بیاحساس و هیچ حس لذتی از باغبانی ندارد. هوش مصنوعی حسابی مرا ترسانده. برای نسل جوان ناراحتم. همه شغلهای خلاقه دارد از دست میرود.
هوش مصنوعی حسابی مرا ترسانده. برای نسل جوان ناراحتم. همه شغلهای خلاقه دارد از دست میرود.
اکنون دستیار اجرایی در یک مرکز تحقیقات سرطان دانشگاهی هستم. ثبات بیشتری دارم، ولی هنوز پشیمانم که وارد کپیرایتینگ شدم. وقتی شغل باغبانی را گرفتم، مادرم در مرحله پایانی سرطان بود. ازش پرسیدم آیا شغل را قبول کنم یا نه، چون وقت کمتری برای او داشتم. مادرم گفت: «رویاتو دنبال کن.» فکر میکردم سالها آنجا میمانم و تا بازنشستگی مینویسم. حالا که به گذشته نگاه میکنم، کاش زمان بیشتری را با مادرم گذرانده بودم.
ریچی تاوکه، ۳۱ ساله، صداپیشه از سانفرانسیسکو، آمریکا؛ داشتم به یک سریال گوش میدادم که صدای خودم را شنیدم ولی آن صدا مال من نبود.
۱۰ سال برای صداپیشگی آموزش دیدهام. این کار مهارت میخواهد. وظیفهام این است که صداقت را به داستانی که میگویم بیاورم. به تازگی نقش اصلی، «جسی»، را در یک بازی ویدیویی بازی کردم. جسی روی یک کوه برفی سقوط میکند و من باید بهعنوان صدایش، در نظر بگیرم که مجروح است، چه احساسی دارد و چقدر شوکه شده است.
مادرم مرا تشویق کرد که در دانشگاه کلاسهای صداپیشگی بردارم، چون همیشه از کودکی به آن علاقه داشتم. از همان روزهای اول مجذوبش شدم و بعد از چند ترم تصمیم گرفتم حرفهای ادامهاش بدهم. دورههای آموزشی دیدم. اولین پروژه استودیویی حرفهایام در سال ۲۰۲۳ برای درام صوتی مزرعه حیوانات بود که نقش ناپلئون را بازی کردم. تجربه فوقالعادهای بود که میکروفون بگذاری و با صداپیشگان دیگر اجرا کنی.
اثر هوش مصنوعی را شخصا حس کردهام. اخیرا داشتم به یک سریال صوتی گوش میدادم که قبلا ضبط کرده بودم، و صدای شخصیتم را شنیدم که جملهای میگفت که من اصلا نگفته بودم. با تهیهکننده تماس گرفتم و او گفت صدایم را در نرمافزار هوش مصنوعی وارد کرده تا آن بخش را بسازد. بدون اینکه اجازهام را بگیرد. بعدا فهمیدم صدایم را در یک پلتفرم بارگذاری کرده که دیگر تهیهکنندهها هم بتوانند از آن استفاده کنند. درخواست حذف دادم، ولی یک هفته طول کشید و با پنج نفر حرف زدم تا بالاخره برداشته شد.
اتحادیه صداپیشگان آمریکا (SAG-AFTRA) سال گذشته علیه استودیوهای بازی ویدیویی اعتصاب کردند چون صداپیشگان از نبود محافظت در برابر هوش مصنوعی ناراضی بودند. توسعهدهندهها صدای صداپیشگان را ضبط میکنند، بعد هوش مصنوعی میتواند با همان صدا بخشهای دیگری تولید کند بدون اینکه صداپیشگان دستمزد اضافی بگیرد یا حتی در جریان باشد. دیدهام که این اتفاق افتاده است.
توسعهدهندهها صدای صداپیشگان را ضبط میکنند، بعد هوش مصنوعی میتواند با همان صدا بخشهای دیگری تولید کند بدون اینکه صداپیشگان دستمزد اضافی بگیرد یا حتی در جریان باشد.
یکی از مشتریهایم رک گفت که از این به بعد از هوش مصنوعی استفاده میکنند چون سریعتر است. ولی وقتی شخصیتها بهدرستی نوشته و صداگذاری شوند، مردم با آنها ارتباط برقرار میکنند. مثلا بتمن، با صدای کوین کانروی، صداپیشه فقید سریال انیمیشنی. مردم صدایش را دوست داشتند چون شخصیت را زنده کرد. وقتی خوب انجام شود، مردم برایش ارزش قائلاند و حاضرند پول بدهند.
مسئله تنوع هم مطرح است. من آمریکایی-ساموآیی هستم، و اصلا خوشحال نمیشوم اگر صدایی ساموآیی توسط هوش مصنوعی تولید شود. ممکن است نادرست یا حتی توهینآمیز باشد. فقط یک مشت عدد و کلمه است که دارد فرهنگی را تقلید میکند که من با آن بزرگ شدهام. مثلا بازی Ghost of Tsushima که در ژاپن میگذرد، تمام صداپیشگان اصالت ژاپنی داشتند و همین باعث شد داستان واقعیتر و صادقانهتر بهنظر برسد. هوش مصنوعی نمیتواند این را شبیهسازی کند چون فقط یک ماشین است.
جادون سایکس، ۲۸ ساله، طراح گرافیک از ویکفیلد، بریتانیا؛ هیچوقت فکر نمیکردم اخراج شوم.
از بچگی عاشق طراحی بودم و نقاشی میکشیدم، با خمیر بازی مجسمه میساختم. در دانشگاه طراحی بازی و هنر خواندم و عاشق فوتوشاپ شدم. سرگرمکننده بود و در آن مهارت داشتم، پس تصمیم گرفتم آن را به یک حرفه تبدیل کنم. وقتی ۲۱ ساله بودم در یک شرکت طراحی صفحات فرود و ایمیل شروع به کار کردم. قالب طراحی میکردم و برای مشتریها کار سفارشی انجام میدادم.
وقتی هوش مصنوعی وارد عمل شد، شرکت ما خیلی از آن استقبال کرد. چون خودمان محصولات دیجیتال میفروختیم، پیشرفتهای هوش مصنوعی برایمان جذاب بود. میدانستم از آن برای نوشتن ایمیل یا تولید تصویر استفاده میکنند، ولی هیچ وقت فکر نمیکردم اخراجم کنند. ۶ سال آنجا بودم و تنها طراح گرافیک شرکت بودم. اخراجم ناگهانی بود. منابع انسانی گفت نقشم دیگر مورد نیاز نیست چون بیشتر کارم با هوش مصنوعی انجام میشود.
در یوتیوب ویدئویی درباره تجربهام گذاشتم. ویدئو وایرال شد و صدها طراح دیگر برایم پیام فرستادند که تجربه مشابهی داشتند. فهمیدم این مسئله جهانی است و فشار روانی زیادی دارد. من درس خواندم، ۶ سال کار کردم. آیا همهاش بیفایده بود؟
من درس خواندم، ۶ سال کار کردم. آیا همهاش بیفایده بود؟
بعد از اخراج، ماهها دنبال کار گشتم. در طراحی گرافیک کاری پیدا نکردم ولی الان تولیدکننده محتوا در یک شرکت تولید رایانه هستم. از خط تولید فیلم میگیرم، با کارمندان مصاحبه میکنم و شبکه اجتماعی مدیریت میکنم. در اینجا نگرانی ندارم زیرا کارفرمایم با جایگزینی انسانها با هوش مصنوعی مخالف است. از هوش مصنوعی فقط برای ویرایش جزئی استفاده میکنیم، مثلا حذف کابل از عکس. هیچ وقت تصویر تماماً تولیدشده با هوش مصنوعی منتشر نمیکنیم. کاری که شرکت قبلیام میکند. توصیهام به همه طراحان گرافیک این است: هر مهارتی را که میتوانید یاد بگیرید. باید آماده باشید.
The post روایت تلخ کسانی که شغلشان را به هوش مصنوعی باختند appeared first on داتیکا | اخبار فناوری اطلاعات و ارتباطات.
واکنش شما چیست؟






