چین امسال در آستانه سال نوی خود، فانوس آرزوهایش در حوزه هوش مصنوعی (همچون دیپ سیک، janus-pro، علی بابا و…) را در گستره آسمان جهانی به پرواز درآورد تا ضمن حیرت سیلیکون ولی و شوک بر بازارهای سهام و رمرز ارز، نور و امید را برای سرزمین اژدها (با رویای بزرگ رهبری جهان در حوزه هوش مصنوعی تا سال ۲۰۳۰) به ارمغان آورد.
به گزارش عصر ایران، شاید بتوان چنین گفت که پیام آشکار چین در بدو قدرت گرفتن ترامپ (که رئیس جمهور آمریکا آن را زنگ بیدارباش برای صنایع فناوری این کشور تلقی کرد)، اعلام ورود به فاز جدیدی از نبردهای هوش مصنوعی، داده ای و اطلاعاتی اژدها و عقاب برای سیطره جهانی باشد. باید دید فرجام نبردها و رقابتهای بین المللی در حوزه هوش مصنوعی (که هر روز شدیدتر و حیاتی تر می شود)، در کنار سایر عوامل سرنوشت ساز «جام سلطه» را در رهبری اذهان و جهان از آن چه کسی خواهد کرد و این رقابتها چه آموزه¬ها و پیامهایی برای ایران و رسانه های آن دارد؟
فیل در تاریکی!
پیش افتادن دیپسیک(DeepSeek) از چت جیپیتی(ChatGPT) و تأثیر آن بر بازار سهام و رمز ارزها، واکنشهای بسیاری را برانگیخت که در رأس آنها ترامپ، رئیس جمهور آمریکا بود که در واکنش، زنگ بیدار باش را برای صنایع فناوری آمریکا به صدا درآورد.
این اتفاق، از چند زاویه نظرها را به خود جلب کرد؛ تردیدها در ارزش گذاری غیر واقعی شرکتهای فناوری آمریکا، امکان تولید و توسعه هوش مصنوعی با هزینههای پایینتر و از سویی، امکان رقابت با وجود همه تحریمها و محدودیتها. قطعاً وقتی چین اقدام به رونمایی بخشی از دستاوردهایش در حوزه هوش مصنوعی میکرد، میدانست چه واکنشهای احتمالی پیش رو است و قطعاً خود را نه تنها آماده آنها کرده، بلکه در تلاش است تا نشان دهد برای تحقق برنامه خود در حوزه هوش مصنوعی با هدف تبدیل شدن به رهبر جهانی در حوزههای مختلف تا سال ۲۰۳۰ مصمم است.
در این میانه، «دیوید ساکس» تزار رمز ارز و هوش مصنوعی آمریکا اعلام کرد که در تلاش هستند تا طی چندماه آینده با اقداماتی از تقطیر جلوگیری شود تا مانع از کپی-کاریها شود.
از طرفی واکنشهای دیگری نیز در سطح جهان به چشم می خورد که از این جمله می توان به حرکت اخیر سازمان حفاظت از داده های ایتالیا اشاره کرد که اعلام کرده مدل هوش مصنوعی چینی «دیپ سیک» را به دلیل نبود اطلاعات کافی درباره استفاده از داده های شخصی مسدود کرده است. البته که در جریان رقابتها و نبردهای تکنولوژیکی حاضر، اینگونه حرکتها بسته به صلاحدید دولتها دور از انتظار نیست.
از دیگر واکنشها، نقدها و اتهام زدنها و… بودند که از جمله آنها نقدهایی بود که از سوی کاربران و رسانه¬ها مرتبط با دیپ سیک مطرح شد و آن اینکه این هوش مصنوعی مواضع دولت چین را بیان میکند و از اعمال سانسور در خصوص دیپسیک یاد کردند. این مسأله نه در خصوص دیپسیک به تنهایی، بلکه در مورد همه مدلهای هوش منصوعی، این نکته را از بعد سواد رسانهای و هوش مصنوعی پررنگ میکند که نگاه به هوش مصنوعی باید مبتنی بر تفکر انتقادی باشد چرا که مدلهای مختلف هوش مصنوعی همچون رسانهها حافظ منافع و مروج سبک زندگی، ایدئولوژی و… سازندگان خود هستند.
در حال حاضر هوش مصنوعی، شاید همان فیل در تاریکی است که در ابعاد محدود درک می¬شود و آنچه در کل هویدا شود، شگفتانگیزتر از تصور است و چهره واقعی آن، جهان را شوکه خواهد کرد.
اگر همه این نبردها و رقابتها را بتوان خلاصه کرد، همه یک آدرس را نشان می دهند، تلاش برای سلطه بر اذهان و جهان است. واقعیت این است که این رقابتها بسیار جدی تر از جلوه های ظاهری آن است چراکه همین عرضه های رایگان و دسترسی های راحت به هوش مصنوعی در پاسخ به نیازها و کنجکاوی های بی حد کاربران در کشف رازهای نهفته در نوآوریها، فرصتهایی را نیز برای صاحبان غولهای فناوری برای دسترسی هرچه راحتتر به حجم بالای داده ها، شخصی سازی پیام و… مهیا می سازد.
در پس این هیاهو و نبردها و رقابتها هرچه که باشد مهم این است بدانیم جهان در مسیر توسعه هوش مصنوعی عزم خود را جزم کرده و خیزهای بلندی بر میدارد و در این میان نیاز است تا کشورهایی مانند ایران، با برنامهها و اقدامات جدیتر فاصله خود را با جهان نه در بیان و تئوری، بلکه در حوزههای عملی کم کند و از سویی تفکر انتقادی و نیز سوادهای مختلف را در جامعه ارتقا دهد تا مواجهههای درستتری در خصوص هوش مصنوعی که هر لحظه میرود تا لجام گسیختهتر شود، بردارد.
در ادامه به دیپ سیک و دلایل اهمیت آن نگاهی می شود و کم کم به نکاتی برای ایران می¬رسیم.
طوفانی از جنس چینی!
مدل هوش مصنوعی «دیپسیک» یک مدل هوش مصنوعی چینی است که اخیراً به عنوان پردانلودترین برنامه در اپاستورهای چندین کشور از جمله آمریکا، بریتانیا، و چین شناخته شده و از چت جیپیتی پیشی گرفته و به محبوبترین اپلیکیشن رایگان در ایالات متحده تبدیل شده است.
برتری دیپسیک، با ایجاد نگرانیهایی نسبت به صنعت فناوری آمریکا و آینده آن و نیز تردیدهایی در ارزشگذاریهای شرکتهای فناوری آمریکا بالاتر از ارزش واقعی، بر بازار سهام و بازار رمز ارزها تأثیر گذاشت و سبب اصلاح هر چند موقت بازار به خصوص بیت کوین شد.
این دستاورد برای چین در حالی رقم خورد که از اکتبر ۲۰۲۲، آمریکا صادرات تراشههای پیشرفته از شرکتهای آمریکایی به چین را ممنوع کرده بود. ولی چین با تسهیل مقررات توسعه هوش مصنوعی و حذف جریمههای مالی برای شرکتهای متخلف از مقررات صنعت، راه را برای نوآوری در این حوزه هموار کرد و اکنون به درخششهایی در این حوزه دست یافته است.
دیپسیک یک مدل زبانی پیشرفته است که از زوایایی خود را برتر از سایر مدلها میداند: «به روز بودن اطلاعات (به روز بودن اطلاعات دیپسیک تا ژوئیه 2024 و قدیمی بودن دانش سایر مدلها مثلاً تا سال 2021)، سرعت و دقت بالا، پشتیبانی از زبانهای مختلف، تمرکز بر حریم خصوصی و امنیتی، قابلیتهای سفارشیسازی، هزینههای رقابتی (مقرون به صرفهتر بودن به ویژه برای کاربران که نیاز به حجم بالایی از تعاملات دارند)».
او هدف از ساخت خود را کمک به کاربران برای دسترسی به اطلاعات، تحلیل دادهها و حل مسائل پیچیده میداند.
طبق بررسی¬ها، دیپسیک با توان تحلیل و پیشبینی بالایش میتواند دادههای مالی، بلاکچینی و روندهای بازار ارزهای دیجیتال را به صورت بلادرنگ تحلیل کند. این سیستم با پردازش حجم عظیمی از دادهها، قادر است تحلیلهای اقتصادی کلان، احساسات بازار و شاخصهای اجتماعی را با هم ترکیب کند. همین امر، آینده آن در صنعت ارزهای دیجیتال و احتمال افزایش استفاده کاربردی از آن توسط سرمایهگذاران را تقویت میکند.
دیپسیک همچنین از توانایی خود از نکاتی همچون توان دسترسی و ارائه اطلاعات به روز و دقیق و پردازش آنها در کسر ثانیه و کمک به سرعت و دقت در تصمیمگیریها و همچنین توان بالا در تحلیل دادهها برای شناسی الگوها، روندها و بینشهای پنهان در دادهها و نیز مفید بودن این قابلیت برای سازمانها و دولتها در پیشبینی تحولات و اتخاذ استراتژیهای موثر یاد میکند.
این مدل هوش مصنوعی چینی به بینالمللی¬شدنش با تسلط بر چندین زبان و استفاده از آن در پژوههای جهانی و حتی به قدرت خود برای شکلدهی به افکار عمومی و تأثیرگذاری بر تصمیمگیریهای جمعی با توجه به توانایی در تولید محتوا و تحلیل احساسات، باور دارد. دیپسیک یادآور میشود که «به عنوان یک ابزار هوش مصنوعی، تأثیرات عمیقی در حوزههای اطلاعاتی، امنیتی و اجتماعی داشته و خواهد داشت».
دیپ سیک مهم!
اتفاقات اخیر مربوط به دیپ سیک از آن رو اهمیت دارد که عملکرد آن باعث شده تا تصور معمول از برتری آمریکا در صنعت هوش مصنوعی به چالش کشیده شود. این موضوع به ویژه در زمینه توسعه هوش مصنوعی با هزینههای پایین و کارایی بالا، توجه بسیاری را به خود جلب کرده است.
از دیگر سو، نشان داد که چین با وجود محدودیتهای تحریمی ایالات متحده بر تراشههای پیشرفته، همچنان در حوزه هوش مصنوعی دارای پیشرفتهای قابل توجهی است. این موضوع میتواند به تغییر در استراتژیهای تکنولوژیک بینالمللی و تقویت جنگ تکنولوژیک بین چین و آمریکا و از طرفی تجدیدنظر در استراتژیهای تحریمی و سیاستگذاری بینالمللی منجر شود.
این مدل هوش مصنوعی و توسعه آن میتواند دارای تأثیرات موقتی و همچنین جدی و بلند مدت نیز باشد. نگاه موقت به آن از هیجانات اولیه و محبوبیت آنی میتواند حکایت داشته باشد که در صورت عدم برآورده کردن انتظارات کاربران یا عملکرد بهتر رقبا، ممکن است کم فروغ شود. از دیگر سو، بازیگران بزرگی همچون اوپنایآی و دیگر شرکتهای بزرگ تکنولوژیک غربی خواهند کوشید تا به سرعت به این چالش پاسخ دهند و برای بهبود محصولات خود یا معرفی نوآوریهای جدید اقدام کنند و همچنین مانع از انجام برخی امور همچون امکان کپی و.. شوند. در نگاه جدیتر و بلندمدت نیز میتوان انتظار تحول در صنعت هوش مصنوعی را انتظار کشید. به این معنی که اگر دیپسیک بتواند عملکرد بالا و قابلیتهای متمایزی را حفظ کند، میتواند الگوی جدیدی برای توسعه هوش مصنوعی ارزان و متنباز معرفی کند که به نوبه خود باعث تغییر در توزیع قدرت و نوآوری در این صنعت شود.
بنابراین، جو به وجود آمده از دیپسیک میتواند هم موقتی و هم نشانهای از تغییرات جدیتر در صنعت هوش مصنوعی و روابط بینالمللی تکنولوژیک باشد. آینده این موضوع بستگی به تداوم نوآوری دیپسیک و دیگر دستاوردهای چین در حوزه هوش مصنوعی و واکنش رقبای جهانی دارد.
تصاحب کیک سلطه!
چین در سالهای اخیر سرمایهگذاری قابل توجهی در حوزه هوش مصنوعی انجام داده و هدفش این است که «تا سال ۲۰۳۰ به رهبر جهانی این فناوری تبدیل شود». توسعه مدلهای زبانی پیشرفته مانند دیپسیک بخشی از این استراتژی کلی است. اتفاق اخیر در خصوص دیپسیک نه تنها نشاندهنده پیشرفت تکنولوژیک چین است، بلکه آن را میتوان نمودی از تلاش این کشور برای کاهش وابستگی به فناوریهای غربی و ایستادگی در برابر سلطه تکنولوژیکی غرب تلقی کرد.
این حرکت میتواند به عنوان یک پیام سیاسی نیز از سوی چین به آمریکا تعبیر شود، به خصوص در شرایطی که رقابتهای تکنولوژیکی بین دو کشور شدیدتر شده است. رقابت بین چین و آمریکا در حوزه هوش مصنوعی فقط محدود به پیشرفتهای فنی نیست، بلکه شامل مسائل امنیتی، اقتصادی و حتی ایدئولوژیک نیز میشود و توسعه مدلهای زبانی پیشرفته توسط چین میتواند به عنوان بخشی از این رقابت گسترده در تصاحب کیک سلطه دیده شود. این موضوع میتواند به تغییر توازن قدرت در صحنه جهانی منجر شود.
موفقیت دیپسیک در ارائه یک مدل هوش مصنوعی که توانسته با هزینههایی بسیار کمتر و کارایی مشابه یا بهتر از رقبای آمریکایی عمل کند، باعث شده است که بازارهای فناوری آمریکا با یک شوک مواجه شوند. اتفاقات اخیر در بازار سهام و بازار رمز ارز، نشان از نگرانیهایی در کاهش تسلط حوزه فناوری آمریکا بر بازار جهانی داشتند.
ترامپ در واکنش به جریان دیپسیک، از آن به عنوان زنگ بیدارباش برای صنایع فناوری آمریکا یاد کرد و بر لزوم نوآوری بیشتر و افزایش تمرکز بر رقابت تأکید کرد. هوش مصنوعی به عنوان یک فناوری استراتژیک، میتواند تأثیرات عمیقی بر ابعاد محتلف قدرت از جمله ابعاد اقتصادی، نظامی و حتی سیاستهای داخلی و بینالمللی داشته باشد. ترامپ با این واکنش، نشان داده است که آمریکا باید در این حوزه توجه بیشتری داشته باشد، کما اینکه این واکنش میتواند نقطه شروعی برای یک رقابت جدید و گستردهتر در عرصه بینالمللی هوش مصنوعی باشد. از طرف دیگر، این واقعه ممکن است به تغییراتی در سیاستهای دولتی در مورد تحقیق و توسعه، سرمایهگذاری در فناوری و حتی قوانین مربوط به تجارت فناوریهای حساس منجر شود. این تغییرات میتواند رقابت را به سطح جدیدی ببرد.
این زنگ بیدار باش میتواند به بازنگری در همکاریهای بینالمللی در زمینه فناوری بیانجامد، جایی که کشورها ممکن است در پی ایجاد اتحادهای جدید یا تقویت همکاریهای موجود برای پیشرفت در هوش مصنوعی باشند.
رقابت شدید بین چین و آمریکا نه تنها میتواند سبب تسریع پیشرفتهای تکنولوژیکی در هر دو کشور و نیز تأثیرات آن به دیگر بخشها شود، بلکه قادر است نبردهای تکنولوژیکی، دادهای و اطلاعاتی را نیز وارد فاز جدیتری کند. در تعیین ابرقدرت بعدی عوامل سرنوشت¬ساز بسیاری نقش دارند همچون اقتصاد، نظامیگری، دیپلماسی، منابع طبیعی، موقعیت جغرافیایی، پیمانهای بینالمللی و حتی ارزشهای اجتماعی و فرهنگی و… که در این میانه قطعاً هوش مصنوعی نقش کلیدی دارد.
چین با سرمایهگذاری، سیاستهای حمایتی و تمرکز بر آموزش و تحقیق، در تلاش است تا در نبردهای تکنولوژیکی آمریکا و شرکتهای تکنولوژیکی غربی، خود را به عنوان یک رقیب جدی مطرح کند. در این میان آمریکا تلاش خواهد کرد تا با تحریمها و محدودیتهای صادراتی و ایجاد مانع در همکاریهای بینالمللی، در روند پیشرفت چین خلل ایجاد کند، اما به نظر میرسد که چین در تلاش است تا به سرعت فواصل تکنولوژیک خود را کم کند.
جنگ تکنولوژیکی چین و آمریکا در چند عرصه قابل تأمل است؛ رقابت در حوزه تحقیق و توسعه و انجام سرمایه گذاریهای عظیم در این زمینه، نبرد برای جذب استعدادها و بهترین دانشمندان و مهندسان در این حوزه، رقابت در استانداردها و قوانین و تحمیل آن به عنوان استاندارد جهانی، رقابت در کاربردهای نظامی و امنیتی و… .
اما در خصوص این نبردها سناریوهایی را میتوان ارائه کرد:
همزیستی رقابتی: چین و آمریکا ممکن است به صورت موازی پیشرفت کنند و هر کدام در حوزههای خاصی برتری یابند.
تغییر توازن قدرت: اگر چین موفق شود در حوزه هوش مصنوعی پیشتاز شود، ممکن است بتواند توازن قدرت جهانی را به نفع خود تغییر دهد.
همکاریهای محدود: ممکن است در برخی حوزهها، همکاریهای محدودی بین دو کشور شکل بگیرد.
نبردهای تکنولوژیک چین و آمریکا میتواند به تسریع پیشرفتهای جهانی کمک کند و از سویی میتواند نگرانیهایی در تشدید تنشهای بینالمللی افزایش دهند.
در کل باید گفت جهان در حال ورود به یک نوع جنگ جدید اطلاعاتی، دادهای و هوش مصنوعی است که ابعاد و پیچیدگیهایش به طور روزافزونی در حال افزایش است. این جنگ میتواند شامل:
جمعآوری دادهها (استفاده از هوش مصنوعی برای جمعآوری و تحلیل دادههای بزرگ (Big Data))، کسب مزیت استراتژیک (در زمینههای اقتصادی، سیاسی یا نظامی)، نفوذ و جاسوسی (استفاده از هوش مصنوعی در عملیات سایبری، نفوذ به سیستمها)، دستکاری افکار عمومی و کنترل ذهن (با استفاده از تکنیکهایی مانند دیپفیکها)، کنترل اطلاعات (تلاش برای کنترل، سانسور و هدایت اطلاعات برای تأثیرگذاری بر سیاستهای داخلی و خارجی کشورها) و توسعه تکنولوژی (رقابت برای تسلط بر تکنولوژیهای نوظهور که میتوانند برتری نظامی، اقتصادی یا فرهنگی به ارمغان بیاورند).
این نبردها بسیار جدی هستند و قادرند موازنههای قدرت جهانی را تغییر دهند، به ویژه با توجه به اینکه هوش مصنوعی یک فناوری تعیینکننده در زمینههای مختلف است، ما شاهد افزایش تنشهای بینالمللی بر سر کنترل یا محدودیت فناوریهای هوش مصنوعی، دادهها و امنیت سایبری هستیم.
آینده نبردهای مصنوعی!
آینده نبردهای مبتنی بر هوش مصنوعی میتواند در چند بعد، نقش تعیینکنندهای در شکلدهی به قدرتهای جهانی آینده ایفا کند. ابعاد مختلف جنگهای مبتنی بر هوش مصنوعی میتواند شامل نظامی و امنیتی با استفاده از سلاحهای هوشمند، جنگهای سایبری، عملیات سایبری علیه سیستمهای فرماندهی و کنترل سلاحهای پیشرفته یا سامانههای پدافندی، ابعاد اقتصادی، ابعاد سیاسی و ژئوپلتیک و نیز اجتماعی و اخلاقی و سلطهی فرهنگی باشد.
یک نگرانی جدی معطوف به جنگ سایبری است به طوری که هوش مصنوعی میتواند حملات سایبری را هوشمندانهتر و مخربتر کند، از جمله در زمینههای جاسوسی، اختلال در زیرساختهای حیاتی، حساس و حتی تأثیرگذاری بر افکار عمومی از طریق دیپفیکها.
همچنین تأثیرات نبردهای هوش مصنوعی از بعد قدرت نرم باید مورد توجه قرار گیرد چرا که استفاده از آن برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی، اطلاعات و دیپلماسی دیجیتال میتواند به قدرت نرم کشورها بیافزاید.
از بعد چالشهای اخلاقی نیز باید در نظر داشت که نبردهای مبتنی بر هوش مصنوعی میتواند مسائل اخلاقی جدیدی را به وجود آورد، مانند نقض حریم خصوصی، جنگهای بدون نظارت انسانی و تبعیض الگوریتمی.
آیا تشدید رقابتهای تکنولوژیکی بین چین و آمریکا و متحدانشان میتواند سبب شود تا در عمل یک جنگ سرد تکنولوژیکی رخ دهد و دو سوی داستان، دنبال تسلط بر فناوریهای آینده باشند؟
تشدید این رقابتها گرچه میتوانند به نوآوریهای سریعتر و پیشرفتهای فناوری منجر شوند، اما خطرات جدی تشدید تنشها و حتی احتمال تقسیم فناوری جهانی به دو بلوک متضاد یکی به رهبری آمریکا و دیگری به رهبری چین وجود دارد. در این میانه، احتمال افزایش چالشهای امنیتی و… با استفاده از فناوری هوش مصنوعی دور از انتظار نیست.
در اوج رقابتها و نبردهای نرم آمریکا و چین برای تحقق رویاها و برنامه های جدی شان، کشورهای بسیاری هستند همچون سنگاپور، انگلستان، کانادا، روسیه، آلمان، نروژ، سوئد، فرانسه، هند، سوئیس، ژاپن، کره جنوبی، امارات، عربستان سعودی، اسرائیل و… که در تلاشند تا در حوزه هوش مصنوعی به دستاوردهایی دست یابند ولی در این رقابتهای چین و آمریکا بسیار پیچیده و پرچالشتر و تنگاتنگ تر آنها خواهد بود.
منبع: https://www.aiprm.com/ai-statistics/
مبتنی بر جدول فوق، آمارهای هوش مصنوعی نشان میدهد که بین سالهای 2019 تا 2023، آمریکا در مقایسه با سایر کشورها، با تقریباً 328 میلیارد دلار، بیشترین سرمایهگذاری را در زمینه هوش مصنوعی انجام داده است. این حدود 195 میلیارد دلار بیشتر از چین در رتبه دوم و در مدت زمان مشابه است.
البته زمانی که آمار سرمایهگذاری هوش مصنوعی بر اساس تولید ناخالص داخلی کشور مورد قضاوت قرار میگیرد، سنگاپور در صدر قرار می¬گیرد. علیرغم سرمایهگذاری 7 میلیارد دلاری در مقایسه با سایر کشورها، این رقم بیش از 15 درصد از ثروت نسبی آنها را در هر هزار دلار تولید ناخالص داخلی نشان می دهد.
نگاهی به تلاش کشورهای مختلف در حوزه هوش مصنوعی حاکی از آن است که سطح رقابتها در این حوزه بالاست و از آنجا که تمرکز بحث در اینجا بر آمریکا و چین است، پرداختن به دیگر رقابتهای جهانی از حوصله بحث خارج است.
برای درک عزم بالای آمریکا برای پیشتازی در حوزه هوش مصنوعی لازم است به آمار سرمایهگذاریهای این کشور در حوزه هوش مصنوعی از سال 2018 تا 2023 در نمودار زیر نگاهی بیندازید که نشان میدهد بودجه اختصاصی برای تحقیق و توسعه هوش مصنوعی طی این سالها بیش از سه برابر شده است. از طرفی، بین سالهای 2020 و 2023، بودجه وزارت دفاع ایالات متحده برای تحقیق و توسعه هوش مصنوعی به 1.1 میلیارد دلار در سال 2023 رسیده که 0.23 میلیارد دلار نسبت به سال 2022 افزایش داشته است.
منبع: https://www.aiprm.com/ai-statistics/
در ادامه بحث در خصوص آینده رقابتهای آمریکا و چین باید گفت: این احتمال وجود دارد که دو کشور به سمت ایجاد اکوسیستمهای جداگانه فناوری پیش بروند. این به معنای توسعه استانداردها، پلتفرمها و زیرساختهای مستقل در هر کشور است. برای مثال، چین در حال توسعه جایگزینهایی برای فناوریهای آمریکایی مانند نرمافزارها، تراشهها و سیستمهای ابری است. به طوری که حتی کشورهای مختلف مجبور به انتخاب بین این دو قطب شوند و تلاش کنند تا راهحلهای مستقل خود را توسعه دهند.
از آنجا که هوش مصنوعی نقش کلیدی در جنگهای آینده، سامانههای آفندی و پدافندی و امنیت سایبری خواهد داشت و از طرفی، چین و آمریکا هر دو در حال سرمایهگذاری گسترده در این حوزهها هستند، این رقابت ممکن است به افزایش تنشهای ژئوپلیتیک و حتی مسابقه تسلیحاتی در حوزه فناوری منجر شود.
آمریکا در سالهای اخیر تحریمهای گستردهای علیه شرکتهای چینی، از جمله یک شرکت تولیدکننده تراشه اعمال کرده و چین نیز در حال توسعه فناوریهای داخلی برای کاهش وابستگی به آمریکا است. این تحریمها ممکن است ادامه یابد، اما چین به طور فزایندهای در حال خودکفایی است.
با وجود رقابت، ممکن است همکاریهایی بین چین و آمریکا در برخی حوزهها مانند تغییرات اقلیمی یا استانداردهای جهانی هوش مصنوعی صورت گیرد، اما این همکاریها میتواند محدود و تحت تأثیر تنشهای سیاسی قرار گیرد.
نیمباس و رقابتهای تکنولوژیک جهانی
برنامه نیمباس (Project Nimbus) که یک پروژه بزرگ همکاری بین شرکتهای فناوری (مانند گوگل و آمازون) و اسرائیل است، به ارائه خدمات ابری و فناوریهای پیشرفته به دولت و نهادهای اسرائیلی میپردازد.
هرچند مأموریت خاص پروژه نیمباس هنوز فاش نشده و حتی به اعتراضاتی از سوی کارکنان گوگل نیز انجامید ولی واقعیت این است که با تقویت زیرساختهای فناوری اسرائیل (به عنوان یک متحد نزدیک ایالات متحده) و نقش بیشتر آن در رقابتهای جهانی، این فرصت را به آن میدهد تا بتواند از این فناوریها برای همکاریهای استراتژیک با آمریکا در حوزههایی مانند امنیت سایبری و اطلاعاتی و هوش مصنوعی استفاده کند. این پروژه قادر است فراتر از استفاده¬هایی که نمونه¬هایی از آنها در جنگهای اخیر منطقه شاهد بودیم، به آمریکا نیز کمک کند تا توان رقابت خود در برابر چین را افزایش دهد.
همچنین این برنامه، با داشتن اهدافی همچون تغییر توازن در منطقه، در تلاش برای کاهش نفوذ کشورهایی مانند چین و فناوریهای آن در منطقه خاورمیانه و دیگر نقاط جهان است. برنامه مذکور همچنین بحث مقابله با تهدیدات سایبری مرتبط با فناوریهای چینی را در اهداف خود دارد.
میتوان پیشبینی کرد که درخشش هوش مصنوعی چین، پیگیری برنامههایی مانند نیمباس را تقویت کرده و به تقویت همکاریهای مشابه بین ایالات متحده و دیگر متحدانش بیانجامد. البته چین نیز به این برنامه به عنوان بخشی از تلاشهای ایالات متحده برای محدود کردن نفوذ فناوریهای چینی نگاه کرده و احتمالاً اقدامات متقابلی را در نظر بگیرد، مانند افزایش همکاریهای فناوری با کشورهای منطقه.
چشم انداز 2030 ناتو و دستور کار جدید!
دیپ سیک یک غافلگیری قابل توجه برای ناتو
شاید در نگاه اول چشمانداز ۲۰۳۰ ناتو به عنوان یک طرح استراتژیک برای آینده این سازمان نظامی، ارتباط مستقیمی با ماجرای توسعه تکنولوژیک چین نداشته باشد، اما این چشمانداز که شامل تغییراتی در مأموریت و هویت ناتو است، در پی مقابله با چالشهای جدید امنیتی خود همچون توسعه توانمندیهای چین در زمینه هوش مصنوعی، تهدیدات نوین، حملات سایبری و… است. رقابتها و نبردهای تکنولوژیکی بین چین و آمریکا، به ویژه در زمینه هوش مصنوعی، از حیث تهدیدات سایبری و…، به شدت مورد توجه ناتو است. توسعه قابلیتهای تکنولوژیکی چین، از طرف ناتو تهدیدی جدی علیه سامانههای فرماندهی و کنترل تسلیحات هستهای خود قلمداد شده و از این جهت، کشورهای عضو سعی در ایجاد محدودیتهای قابل ملاحظه و اعمال تحریمهای خاص و هدفمند بر این کشور دارند. دیپسیک را میتوان یک غافلگیری قابل توجه برای کشورهای عضو ناتو دانست. از این جهت، ناتو همانگونه که در چشم انداز 2030 خود به تصویر کشیده است نیاز دارد که تواناییهای دفاعی و تهاجمی خود را در فضای سایبر و هوش مصنوعی به شدت تقویت کند.
البته بماند که ترامپ تاکنون بارها تهدید کرده که از پیمان ناتو خارج میشود و شروطی را نیز برای آن تعیین کرده است، اما آنچه میتواند محقق شود تحمیل هزینههای قابل ملاحظه بر سایر اعضای ناتو، به واسطه موفقیت اخیر چین، دور از ذهن نخواهد بود.
قطعاً به جز پروژه¬های آشکار و اعلامی یا نیمه اعلامی در حوزه¬های هوش مصنوعی، برنامه¬ها و پروژه¬های پنهان بسیاری در جریان است که جهان از آن بی¬خبر است ولی در مسیر پیشبرد اهداف از آنها بهره گرفته می¬شود.
رویای بزرگ چین!
چین به شدت مصمم است تا در حوزه هوش مصنوعی به یک قدرت جهانی تبدیل شود. برنامههای این کشور در این حوزه بسیار بلند پروازانه و استراتژیک است. به طور مثال چین سال ۲۰۱۷ برنامهای را با هدف تبدیل شدن به رهبر جهانی هوش مصنوعی تا سال ۲۰۳۰ اعلام کرد. این برنامه شامل سرمایهگذاریهای کلان در تحقیقات، توسعه فناوری و آموزش نیروی انسانی است.
دیپ سیک تلاشهای چین برای تحقق رویای مذکور را چنین برمی شمارد: تلاش شرکتهای چینی مانند Baidu، Alibaba و Tencent در حال توسعه فناوریهای پیشرفته مانند پردازش زبان طبیعی (NLP)، بینایی ماشین و خودروهای خودران، سرمایهگذاری در حوزههای کلیدی مانند یادگیری عمیق (Deep Learning) و شبکههای عصبی، توسعه شهرهای هوشمند با استفاده از فناوریهای هوش مصنوعی (مانند شهر Shenzhen)، انجام پروژههایی مانند سیستم اعتبار اجتماعی (Social Credit System) (برای نظارت و کنترل اجتماعی) و تلاش برای ایجاد اکوسیستم مستقل و در نهایت توسعه همکاریهای فناوری خود با دیگر کشورها.
در میانه اینگونه تلاشهای چین، اگر دیپسیک بتواند عملکرد فعلی خود را حفظ کند و بهبود بخشد، میتواند به یک بازیگر کلیدی در صنعت هوش مصنوعی تبدیل شود، به ویژه اگر بتواند تکنولوژیهایی ارائه دهد که از نظر هزینه و کارایی مزیت رقابتی داشته باشند. مدلهای متنباز آن میتواند باعث جذب توسعهدهندگان و شرکتهای بیشتری شود که به این مدلها اعتماد و سرمایهگذاری کنند.
در صورت شکلگیری همکاریهای بینالمللی و رقابت با غولهای فناوری غربی، چین میتواند به توسعه سریعتر مدلهای مختلف هوش مصنوعی خود کمک کند.
در این اثنا، چین تلاش خواهد کرد تا گسترش نفوذ جهانی خود را به یاری فناوریهای هوش مصنوعی افزایش دهد. به ویژه از طریق حرکتهایی همچون «کمربند و جاده» و صادرات فناوریهای پیشرفته به کشورهای در حال توسعه.
در کل باید گفت، آینده دیپسیک و هوش مصنوعی چین به توانایی این کشور در مدیریت چالشهای فنی، اخلاقی و سیاسی بستگی دارد، همچنین به اینکه چگونه جامعه جهانی به این پیشرفتها واکنش نشان میدهد.
هوش مصنوعی حافظ منافع و مروج ایدئولوژی و سبک زندگی سازندگان خویش!
بعد از اوجگیری توجهها به دیپسیک، نقدهایی از سوی رسانهها و کاربران نسبت به آن مطرح شد و آن اینکه دیپسیک مبتنی بر مواضع دولت چین به سوالات پاسخ میدهد مثلا در پاسخ به تعلق تایوان به چین روایت رسمی چین را اعلام کرده یا در خصوص طنز سیاسی موجود در «وینی پو» و رئیس جمهور چین، پاسخی متفاوت داده و در پاسخ به برخی سوالات موضوع بحث را عوض کرده است.
تجربه شخصی من در استفاده از دیپسیک نیز ردی از کلید واژههای متفاوتی از گراک، کوپایلت و… نشان داشت؛ همچون «هژمونی تکنولوژیک غرب» و پاسخهایی که نقاط قوت و توانمندیهای چین را بیش از دیگر هوشهای مصنوعی مورد تأکید قرار میداد.
در تجربه شخصیام در ارتباط با گراک نیز وقتی برخی مسائل خاص را از آن سوال میکردم پاسخهای عجیبی میداد که یا موضوع بحث را عوض میکرد یا اعلام میکرد من صرفاً به انگلیسی به سوالات پاسخ میدهم و… .
در حالی که دو طرف یکدیگر را به سانسور و اعلام مواضع دولتهای حاکم خود متهم می¬کنند، واقعیت این است که مدلهای مختلف هوش مصنوعی نیز مانند رسانهها، حافظ منافع و مروج ایدئولوژی و سبک زندگی سازندگان و تولیدکنندگان خویش هستند. بنابراین باید در تعامل با آنها با تفکر انتقادی به آن نگریست و از دیگر سو، متوجه سوگیریها، پیش فرضها، منابع دادهای مورد تأکید و… آنها بود و به خروجیهای هیچ یک اعتماد مطلق نکرد چرا که همگی حاوی خطا و سوگیری هستند. اینکه ماشینهای یادگیرنده از طریق چه دادههایی آموزش دیده و مبتنی بر چه چارچوبها و خط قرمزها و ایدئولوژیهایی تأمین دادهای و اطلاعاتی میشوند بسیار حائز اهمیت است.
سلطه جهانی؛ هدف غایی نبردهای دادهای و هوش مصنوعی؟
از دیدگاهی شاید بتوان گفت که کنترل دادهها و توسعه هوش مصنوعی با استفاده از الگوریتمهای پیشرفته و تحلیل دادهها، میتواند موجبات کنترل اطلاعات و در نتیجه تأثیرگذاری بر نحوه فکر کردن و تصمیمگیری افراد و حتی رفتارهای اجتماعی فراهم سازد.
از منظری دیگر، این فناوریها ممکن است به عنوان ابزاری برای تسلط بر اقتصاد جهانی یا سیاستهای بینالمللی دیده شوند. مثلاً، کشورهایی که در زمینه هوش مصنوعی پیشرفته هستند میتوانند نفوذ بیشتری در تصمیمگیریهای جهانی داشته باشند.
در گذشته، سلطه اغلب از طریق قدرت نظامی یا اقتصادی اعمال میشد. اما در عصر حاضر، سلطه میتواند به طور نرم از طریق کنترل اطلاعات و فناوری اعمال شود. شرکتهای بزرگ فناوری و دولتهایی که به دادهها و هوش مصنوعی دسترسی دارند، میتوانند نقش مهمی در شکلدهی به آینده جهان ایفا کنند.
از سوی دیگر، برخی معتقدند که پیشرفتها در این زمینهها میتواند به بهبود زندگی بشر، افزایش دسترسی به اطلاعات، بهبود خدمات عمومی و حتی حل مشکلات جهانی مانند تغییرات اقلیمی کمک کند.
برای جلوگیری از سوءاستفاده از این قدرت، نیاز به قوانین و مقرراتی است که استفاده اخلاقی و مسئولانه از دادهها و هوش مصنوعی را تضمین کند. همچنین، افزایش آگاهی عمومی و آموزش در این زمینه میتواند به افراد کمک کند تا در برابر تأثیرات منفی مقاومت کنند.
و اما ایران …
قطعاً درخشش مدلهای مختلف هوش مصنوعی چین در مقابل غولهای فناوری جهان، میتواند کشورهایی مانند ایران را به تلاش بیشتر تشویق کند.
سرمایهگذاری برای تحقیق و توسعه در حوزه هوش مصنوعی باید بیش از پیش جدی گرفته شود. ایران باید به شدت در تحقیقات هوش مصنوعی، امنیت سایبری و تکنولوژیهای مرتبط سرمایهگذاری کند. تشویق نوآوری داخلی و همکاریهای بینالمللی در محدوده امکانات سیاسی موجود و نیز همکاری با دانشگاهها، پارکهای علم و فناوری، مراکز علمی و ارتباط نزدیک بین صنعت و دانشگاه میتواند به توسعه فناوریهای بومی کمک شایانی در این خصوص داشته باشد.
از دیگر سو، تمرکز بر آموزش نیروی انسانی در زمینههای مرتبط با هوش مصنوعی، یادگیری ماشینی، برنامهنویسی، علوم داده و امنیت سایبری، استعدادیابی و حمایت از جوانان با استعداد در این زمینهها یک ضرورت است. در کنار سرمایهگذاری در این خصوص، نه تنها باید از فرار مغزها تا حد زیادی جلوگیری کرد، بلکه باید شرایطی را فراهم کرد که دانشمندان متخصص ایرانی از سراسر دنیا میل به بازگشت و همکاری در این زمینهها داشته باشند، آن هم با ایجاد فرصتهای شغلی مناسب و محیط کار جذاب برای فعالان حوزه هوش مصنوعی و… .
توسعه قوانین و سیاستهایی که هم حمایت از توسعه تکنولوژیک را در برداشته باشد و هم امنیت و حریم خصوصی را حفظ کند. ایجاد زیرساختهای قانونی برای مقابله با جرایم سایبری و حملات هوشمند، از دیگر گامها در این خصوص است.
جستجو برای همکاریهای استراتژیک با کشورهای دیگر که ممکن است در موقعیت مشابهی بوده یا دارای اهداف و دیدگاههای مشترک باشند، از گامهای موثر میتواند در این خصوص باشد.
تقویت زیرساختهای سایبری برای مقاومت در برابر حملات و جاسوسیهای پیشرفته و استفاده از دادههای بومی و داخلی برای توسعه هوش مصنوعی و پیشرفتهای تکنولوژیک از دیگر بایدها در این خصوص است.
ایجاد اکوسیستم استارتاپی و نوآوری و حمایت از استارتاپهای فناوری از دیگر گامها در این خصوص است، به این معنی که دولت و بخش خصوصی میتوانند با ارائه تسهیلات مالی، مشاوره و زیرساختهای لازم، به رشد استارتاپها کمک کنند.
از دیگر حرکتهای اثرگذار، ایجاد مسابقات، جوایز و برنامههای شتابدهی است که میتواند به رشد نوآوری در کشور کمک کند.
همچنین، باید کوشید تا سوادهای مختلف مردم به خصوص سواد هوش مصنوعی آنها افزایش یابد و در برابر تحولات سریعتر تکنولوژیکی به خصوص هوش مصنوعی، توان مواجهه صحیح بیابند. اینکه به آنها آموزش داده شود تا در نبردهای اطلاعاتی و دادهای، چگونه به حفظ حریم خصوصی بپردازند و به مراقبت از داراییهای دادهای خود بپردازند؟ اینکه متوجه اهمیت تفکر انتقادی شوند و باور داشته باشند که هوش مصنوعی نیز دارای سوگیری، پیش فرض، خطا، ایدئولوژیهای خاص و… است.
از دیگر سو، به عموم آموزش داده شود که مراقب اذهان خود باشند تا به راحتی به واسطه ابزارهای تکنولوژیک، ناخواسته دل به سلطه¬گری مدرن نسپرند.
در کل باید گفت: با توجه به رقابتهای شدید در حوزه هوش مصنوعی با تأثیرات وسیع آن در ابعاد مختلف، کشورهایی مانند ایران باید با نگاهی جامع و استراتژیک به این مسائل بنگرند تا بتوانند از فرصتها استفاده کرده و خود را در برابر تهدیدها مصون بدارند. این تمام ماجرا نیست و نقش آفرینی جدی و موثر در حوزه هوش مصنوعی و ورود به رقابتهای بینالمللی یک ضرورت است.
و سهم رسانه¬ها …
و اما از رسانه¬ها انتظار می¬رود تا با رصد تحولات تکنولوژیکی به خصوص رقابتهای بین¬المللی در حوزه هوش مصنوعی، به بررسی تحلیلی این تحولات پرداخته و تصویر روشنی از جایگاه واقعی ایران در این عرصه ارائه کنند.
از سویی به ارتقای سوادهای مختلف در عموم جامعه به خصوص سوادهای رسانه¬ای و هوش مصنوعی و نیز تقویت تفکر انتقادی در آنها کمک کنند تا مردم متوجه شوند چگونه الگوریتمها و سیستمهای هوش مصنوعی میتوانند بر اطلاعات و رفتار آنها تأثیر بگذارند. رسانهها میتوانند با تولید محتوای آموزشی درباره نحوه کار هوش مصنوعی، مسائل اخلاقی و تأثیرات اجتماعی آن، مخاطبان را آگاهتر کنند. این میتواند شامل برنامههای تلویزیونی، مقالات، پادکستها و حتی بازیهای آموزشی و… باشد.
همچنین رسانهها میتوانند با افشای روشهای متداول کنترل ذهن و تکنیکهای سلطهگری، مانند پروپاگاندا، دستکاری رسانهای و استفاده از دادههای شخصی برای هدفگیری تبلیغاتی، به مردم آگاهی بدهند. این میتواند به افراد کمک کند تا به شکلی هوشمندانهتر به محتوای رسانهای واکنش نشان دهند. رسانهها میتوانند با گزارشدهی درباره سوءاستفادههای احتمالی از هوش مصنوعی، مانند دستکاری اطلاعات، نظارت گسترده، و تأثیرات منفی بر بازار کار، مردم را نسبت به خطرات این فناوری آگاه کنند. از دیگر سو، رسانهها میتوانند با ایجاد فضایی برای بحث و گفتوگو، مردم را به مشارکت در بحثهای عمومی درباره آینده هوش مصنوعی و تنظیم مقررات مربوط به آن تشویق کنند. این میتواند شامل برگزاری میزگردها، نظرسنجیها، و دعوت از کارشناسان برای ارائهی دیدگاههای مختلف باشد.
رسانهها همچنین میتوانند با نقد و بررسی محصولات و خدمات مبتنی بر هوش مصنوعی، به مردم کمک کنند تا بهتر درک کنند که چگونه این فناوریها بر زندگی آنها تأثیر میگذارند و چگونه قادرند از آنها به طور مسئولانه استفاده کنند.
با توجه به اینکه هوش مصنوعی میتواند برای تولید و گسترش اطلاعات نادرست استفاده شود، رسانهها میتوانند با شناسایی و افشای این اطلاعات، به مردم کمک کنند تا واقعیت را از محتواهای نادرست و جعلی تشخیص دهند.
در نهایت، رسانهها با تقویت تفکر انتقادی و افزایش آگاهی عمومی درباره هوش مصنوعی، قادرند به مردم کمک کنند تا بهتر درک کنند که چگونه این فناوری میتواند بر اذهان و زندگی آنها تأثیر بگذارد و چگونه میتوانند از آن به نفع خود استفاده کنند. با این حال، مهم است که رسانهها خودشان از این ابزارها برای سلطهگری استفاده نکنند و به شفافیت و صداقت پایبند باشند.
تأکید می¬شود، اطلاع رسانی و آموزش در خصوص هوش مصنوعی باید با نگاه به ابعاد مختلف آن اعم از مثبت و منفی صورت گیرد، به طوری که هم فرصتها و مزایا بیان شوند و همه چالشها از ابعاد مختلف به درستی تبیین و تفسیر شوند تا بهره¬گیری از آن با آگاهی و شناخت لازم صورت گیرد.